per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2017-04-21
6
3
271
282
2199
Research Paper
شناسایی نشانگرهای مولکولی پیوسته با ژن های کنترلکننده عملکرد دانه، طول و عرض برگ پرچم و برگ دوم در گندم نان در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی
Identification of molecular markers linked to the genes controlling width and length flag and scond leaves and grain yield in bread wheat under rainfed and supplementary irrigation conditions
یوسف محمدی
nbiotech1388@yahoo.com
1
سید ابوالقاسم محمدی
sa_mohammadi@yahoo.com
2
محمد مقدم
mmoghaddam@tabrizu.ac.ir
3
مظفر روستایی
mozafar.rostaei@yahoo.com
4
دانشجوی دکتری، گروه بهنژادی و بیوتکنولوژی گیاهی، دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
استاد، گروه بهنژادی و بیوتکنولوژی گیاهی، دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران و قطب علمی اصلاح مولکولی غلات، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
استاد، گروه به نژادی و بیوتکنولوژی گیاهی، دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
دانشیار پژوهش، بخش غلات، موسسه تحقیقات دیم کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مراغه، ایران
کمآبی مهمترین تنش غیرزیستی است که رشد و عملکرد گندم را در بیشتر نقاط جهان محدود میکند. برای شناسایی ژنهای کنترل کننده عملکرد دانه و طول و عرض برگ پرچم و برگ دوم در گندم نان، 121 لاین اینبرد نوترکیب نسل F8 حاصل از تلاقی رقم متحمل به خشکی آذر2 و رقم پرمحصول 87Zhong 291 در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس توزیع فنوتیپی، تفکیک متجاوز برای کلیه صفات مورد مطالعه مشاهده شد. نقشه ژنتیکی مشتمل بر 37 نشانگر SSR، 16 نشانگر ISSR و 32 نشانگر AFLP در مجموع 1157 سانتیمورگان از ژنوم گندم را با متوسط فاصله 26/17 سانتیمورگان بین دو نشانگر مجاور پوشش داد. بر اساس مکانیابی فاصلهای مرکب، تعداد 59 QTL تحت شرایط دیم و آبیاری تکمیلی برای صفات مورد مطالعه مکانیابی شدند. برای طول برگ پرچم، چهار و یک QTL بهترتیب تحت شرایط دیم و آبیاری تکمیلی شناسایی گردید. علاوه بر این، هفت، هشت و نه QTL بهترتیب برای عرض برگ پرچم و طول و عرض برگ دوم تحت شرایط دیم مورد شناسایی قرار گرفتند. برای عملکرد دانه نیز 20 و 10 QTL بهترتیب تحت شرایط آبیاری تکمیلی و دیم مکانیابی شدند. QTL شناسایی شده بین دو نشانگر ISSR25_2-CFA2257 برای عملکرد دانه تحت شرایط آبیاری تکمیلی با تبیین 46/40 درصد از واریانس فتوتیپی عملکرد دانه، بهعنوان QTL بزرگ اثر معرفی گردید. بیشتر QTLهای شناسایی شده دارای اثر افزایشی مثبت بودند که نشاندهنده توارث الل موثر دراین جایگاهها از آذر2 به نتاج میباشد. هشت جایگاه برای 29 QTL مربوط به صفات مختلف نیز مشترک بودند که نشان دهنده پیوستگی ژنی یا اثر پلیوتروپیک میباشد. با توجه به اهمیت ناحیه مربوط به حدفاصل نشانگرهای ISSR25_2-CFA2257 در کنترل عملکرد دانه، با اشباع این ناحیه ژنومی با نشانگرهای بیشتر میتوان از آنها در برنامه گزینش به کمک نشانگر استفاده کرد.
Drought is the most important abiotic stress affecting growth and production of wheat worldwide. To identify genes controlling grain yield, length and width of flag and second leaves in bread wheat, 121 recombinant inbred lines derived from a cross between drought tolerant Azar2 and high yielding 87Zhong 291 varieties were evaluated under rainfed and supplementary irrigation. Transgressive segregation was observed for all of the studied traits as revealed by phenotypic distribution of the traits. Genetic map consisted of 37 SSR, 16 and 32 AFLP markers covered 1157 cM of wheat genome with an average distance of 17.26 cM between two adjacent markers. Based on composite interval mapping, 59 QTLs were identified for the studied traits under rainfed and supplementary irrigation. For flag leaf length, 4 and 1 QTLs were identified under rainfed and supplementary irrigation, respectively. In addition, 7, 8 and 9 QTLS were mapped for width of flag leaf, length and width of second leaf under rainfed condition, respectively. For grain yield, 20 and 10 QTLs were mapped in the supplementary irrigation and rainfed conditions, respectively. In this study, 8 QTLs were common for the traits under study which could be due to genetic linkage or plieotropy. Considering the importance of genomic region between ISSR25_2-CFA2257 markers in controlling grain yield, with saturation of this region with more markers, their could be used in marker assisted selection program.
https://cr.guilan.ac.ir/article_2199_65c3127d02516d6983ac4f288161d735.pdf
تجزیه QTL
تنش کمبود آب
مکان یابی فاصله ای مرکب
Composite interval mapping
QTL analysis
Water deficit stress
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2017-04-21
6
3
283
292
2209
Research Paper
مطالعه نحوه توارث عملکرد و اجزای عملکرد دانه در ژنوتیپ های گندم نان با استفاده از تجزیه میانگین نسل ها
Studying the inheritance mode of grain yield and yield components in bread wheat genotypes using generations mean analysis
حسن عبدی
h.abdi63@yahoo.com
1
محمدحسین فتوکیان
fotokian@shahed.ac.ir
2
صدیقه شعبان پور
sedigheshabanpour@yahoo.com
3
عضو هیئت علمی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان تهران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
دانشیار، دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد، تهران، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد، تهران، ایران
عملکرد دانه حاصل اثر متقابل بین اجزای آن است که تحت تأثیر عوامل ژنتیکی و محیط هستند و از اینرو بهبود مستقیم عملکرد از طریق اصلاح نباتات بهویژه در نسلهای اولیه مشکل است، اما اگر انتخاب بر اساس اجزای عملکرد صورت گیرد، میتواند مؤثر واقع شود. به منظور بررسی نحوه عمل ژنها و وراثتپذیری عملکرد دانه و برخی صفات وابسته به آن در گندم، نسلهای F1، F2، BC1 و BC2 حاصل از تلاقی گاسپارد ×DN-11 به همراه والدین (P1 و P2) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان تهران مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه میانگین نسلها نشان داد که در مورد بیشتر صفات مورد مطالعه مدل دو ژنی شامل آثار افزایشی، غالبیت و اپیستازی جهت توصیف تنوع میانگین نسلها مناسب بود، بهطوری که مدل شش پارامتری شامل میانگین (m)، اثر افزایشی (d)، اثر غالبیت (h) و اپیستازیهای افزایشی × افزایشی (i)، غالبیت × غالبیت (I) و افزایشی × غالبیت (j) در کنترل صفات مورد مطالعه موثر بودند. برای صفات ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، تعداد گلچههای عقیم و عملکرد دانه، آثار اپیستازی افزایشی × افزایشی و غالبیت × غالبیت، برای صفات وزن هزار دانه و وزن دانه در سنبله، آثار افزایشی و غالبیت و برای صفات طول سنبله، طول پدانکل و تعداد روز تا گلدهی انواع آثار اپیستازی بهویژه افزایشی × غالبیت و غالبیت × غالبیت مهمترین عوامل کنترل کننده این صفات شناخته شدند. به این ترتیب، برای اصلاح جمعیت مورد مطالعه باید به نوع عمل ژنها توجه و روش اصلاحی مناسب را انتخاب کرد.
Grain yield is the result of interaction among its components. This trait is influenced by genetic and environmental factors. Therefore, yield improvement through plant breeding, especially in early generations is difficult. Selection can be effective if it did base on yield components. In order to study mode of genes action and heritability of grain yield and some of its related traits in bread wheat, generations of cross Gasspard × DN-11 including F1, F2, BC1 and BC2 along with parents (P1and P2) were studied in the research field of Tehran Agricultural and Natural Resources, in a randomized complete block design with three replications. The results of the Generation Mean Analysis showed that in most cases, a digenic model including additive, dominance, and epistasis effects was appropriate to explain the variation of generations mean, so that the six parameters model including mean (m), additive (d), dominance (h), and epistasis additive × additive (i), additive × dominance (j), and dominance × dominance (l) were effective in controlling of traits under study. The epistasis effects including additive × additive, dominance × dominance were distinguished as the most important effects in controlling plant height, number of grain per spikelet, number of sterile spikelets, and grain yield, as well as additive and dominant effects of genes for 1000-grains weight and grain weight per spike, and also the epistasis effects of additive × dominance, and dominance × dominance for traits including spike length, peduncle length, and days to flowering. Thus, it should be considerate the mode of gene action for population improvement, as well as choosing an appropriate breeding method.
https://cr.guilan.ac.ir/article_2209_abaa9d9881963d999376f2c18c417611.pdf
اثر اپیستازی
عمل ژن
وراثت پذیری
Epistatic effect
Gene action
Heritability
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2017-04-21
6
3
293
305
2201
Research Paper
شناسایی ژنوتیپهای حساس و متحمل به تنش خشکی در گندم نان بر اساس برخی صفات فیزیولوژیک و فنولوژیک
Identification of sensitive and tolerant wheat genotypes to drought stress based on some physiological and phenological traits
زینب سلیمانی
1
حسینعلی رامشینی
ramshini-h@ut.ac.ir
2
سید محمد مهدی مرتضویان
mmortazavian@ut.a.ir
3
بهروز فوقی
bfoghi@ut.ac.ir
4
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان دانشگاه تهران، تهران، ایران
استادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان دانشگاه تهران، تهران، ایران
استادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان دانشگاه تهران، تهران، ایران
مربی، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس ابوریحان دانشگاه تهران، تهران، ایران
اصلاح ژنوتیپهای متحمل به تنش میتواند از کاهش شدید عملکرد در شرایط خشکی جلوگیری کند. انتخاب ژنوتیپها بر اساس شاخصهای فیزیولوژیک منجر به تولید ژنوتیپهایی خواهد شد که سازگاری خوبی به شرایط تنش دارند. در این آزمایش، 30 ژنوتیپ گندم نان برای تحمل به خشکی بر اساس شاخصهای فیزیولوژیک و فنولوژیک در شرایط مزرعهای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی مورد مقایسه قرار گرفتند. همچنین تنظیم اسمزی این ژنوتیپها در مرحله گیاهچهای در شرایط تنش خشکی ارزیابی شد. تنش رطوبتی موجب کاهش محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای مورد بررسی شد. پتانسیل اسمزی ژنوتیپها تحت شرایط تنش خشکی در مرحله گیاهچهای نسبت به حالت بدون تنش منفیتر شد و دوره رسیدگی تمامی ژنوتیپها کاهش یافت، اما زودرسی در ژنوتیپهای وریناک، فونگ، فرونتانا، تجن، شیرودی و WS-82-9 بیشتر از بقیه ژنوتیپها بود. همبستگی معنیداری بین تنظیم اسمزی در مرحله گیاهچهای و عملکرد ژنوتیپها در شرایط تنش خشکی به دست آمد. درصد کاهش محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپ سرداری 5/4 برابر بیشتر از ژنوتیپ وریناک بود. ژنوتیپهای وریناک، WS-82-9 و فرونتانا تحت تنش خشکی به خوبی از ساز و کار فرار و اجتناب بهره بردند. در مقابل، بیشترین عملکرد دانه تحت شرایط تنش خشکی مربوط به توده بومی سرداری و ارقام روشن و طوس به ترتیب با 6، 46/5 و 37/5 تن در هکتار بود. در نتیجه، این ژنوتیپها تحمل بیشتری به تنش خشکی داشتند و جهت کشت در شرایط تنش کمبود آب پیشنهاد میشوند.
Breeding for drought tolerance can prevent from loss of production under drought conditions. Physiological parameters can be utilized as tool for selection of genotypes with high adaption to drought stress. In this experiment, 30 bread wheat genotypes were compared in field in a randomized complete block design by measuring physiological and phenological parameters. Also, osmotic adjustment was evaluated at seedling stage for the same genotypes. According to results, water stress led to reduced leaf relative water content of the wheat genotypes. Also osmotic potential was more negative under stress condition compared with normal condition. During water stress, prematurity was observed for all genotypes. In Vierynak, Fong, Frontana, Tajan, Shiroodi and WS-82-9 the maturity date was sooner than other genotypes. Reduction in leaf relative water content in Sardari was 4.5 fold more than tolerant genotype (Vierynak). Vierynak, WS-82-9 and Frontana employed the mechanisms of escape and avoidance under drought stress. Highest yield under stress condition was belonged to Sardari, Roshan and Tous with 6, 5.46 and 5.37 t/ha, respectively. Therefore, these genotypes had more tolerance to drought stress and can be suggested to cultivate under water deficit conditions.
https://cr.guilan.ac.ir/article_2201_fd7159e54505645822b72aae3086a540.pdf
تنظیم اسمزی
زودرسی
لوله ای شدن برگ
محتوای نسبی آب برگ
Early maturity
Leaf rolling
Osmotic adjustment
Relative water content (RWC)
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2017-04-21
6
3
307
321
2202
Research Paper
اثر زمان کاشت بر روند پر شدن دانه ژنوتیپهای گندم نان در شرایط دیم منطقه گنبد کاووس
Effect of planting dates on grain filling of bread wheat genotypes under rain-fed condition of Gonbad-e-Qabus region
رحمتاله محمدی گنبد
1
مسعود اصفهانی
esfahani@guilan.ac.ir
2
مظفر روستایی
mozafar.rostaei@yahoo.com
3
حسین صبوری
hossein.sabouri@gonbad.ac.ir
4
دانش آموخته دکتری، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
استاد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
دانشیار پژوهش، بخش غلات، مؤسسه تحقیقات دیم کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مراغه، ایران
دانشیار، گروه تولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گنبدکاووس، گنبدکاووس، ایران
تغییر در زمان کاشت منجر به تغییر در فنولوژی گیاهی از جمله مرحله پر شدن دانه گندم میشود. در این آزمایش، اثر زمانهای مختلف کاشت بر تغییرات روند پر شدن دانه ژنوتیپهای مختلف گندم نان در سال زراعی 92-1391 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد ارزیابی شد. عامل اول زمان کاشت شامل 11 آذر، 30 آذر، 19 دی، 8 بهمن و 28 بهمن ماه و عامل دوم پنج ژنوتیپ گندم شامل گنبد، کوهدشت، کریم، لاین 7 و لاین 16 بودند. اثر متقابل زمان کاشت × ژنوتیپ برای صفات سرعت پر شدن دانه، وزن نهایی دانه و دوره مؤثر پر شدن دانه معنیدار و برای عملکرد دانه غیرمعنیدار بود. تاخیر در کاشت، میانگین عملکرد دانه را در ژنوتیپهای گندم کاهش داد. بیشترین عملکرد دانه در زمان کاشت اول و کمترین آن در زمان کاشت پنجم حاصل شد. بیشترین میانگین عملکرد دانه در رقم کریم و کمترین آن مربوط به رقم گنبد بود. با تاخیر در کاشت سرعت پر شدن دانه ژنوتیپهای گندم تا زمان کاشت چهارم افزایش یافت و پس از آن در بیشتر ژنوتیپها به علت مواجه شدن با افزایش دما و افت رطوبت، کاهش شدیدی نشان داد. بیشترین سرعت پر شدن دانه در زمان کاشت چهارم در ژنوتیپ کوهدشت به میزان 93/1 میلیگرم در روز و کمترین مقدار در زمان کاشت پنجم در رقم گنبد به مقدار 32/1 میلیگرم در روز مشاهده شد. بیشترین و کمترین تغییرات این صفت از زمان کاشت اول تا زمان کاشت پنجم بهترتیب مربوط به رقم کوهدشت با افزایش 46/0 میلیگرم در روز و رقم گنبد با افزایش 14/0 میلیگرم در روز بود. در اثر تاخیر در کاشت، طول دوره موثر پر شدن دانه ژنوتیپها از 3/35 روز به 3/18 روز کاهش یافت. حداکثر وزن نهایی دانه ژنوتیپها نیز در زمانهای مختلف کاشت از 1/54 میلیگرم به 5/29 میلیگرم کاهش نشان داد، بهطوریکه بیشترین و کمترین کاهش بهترتیب مربوط به رقم گنبد (4/19 میلیگرم) و رقم کریم با کاهش 2/13 میلیگرم بود. به ازای هر درجه افزایش دمای محیط در زمان کاشت پنجم نسبت به زمان کاشت اول در مرحله پر شدن دانه، طول این دوره 1/4 روز کاهش نشان داد و میانگین عملکرد دانه ژنوتیپها به ازای هر روز تاخیر در کاشت به مقدار 51 کیلوگرم در هکتار کاهش یافت. نتایج این آزمایش نشان دهنده واکنشهای متفاوت ژنوتیپهای گندم مورد ارزیابی به شرایط محیطی در مرحله پر شدن دانه بود. به نظر میرسد که میتوان از این موضوع در شناسایی و انتخاب ژرمپلاسمهای مناسب برای برنامههای اصلاحی گندم در شرایط دیم منطقه گنبد بهرهبرداری کرد.
Changing in planting date causes changing in plant phenology such as grain filling in wheat. In order to evaluate the effect of planting dates on grain filling trend of some bread wheat genotypes under rainfed condition, an experiment was conducted at agricultural research station of Gonbad-e Kavous, Iran, in 2012-13 growing season. Five planting times i.e.: Dec. 2nd, Dec. 21st, Jan. 9th, Jan. 28th and Feb. 17th were considered as first and five wheat genotypes i.e.: line 16, Gonbad, Koohdasht, Karim and line 7 as second factor, respectively. The effect of planting date × wheat genotypes was highly significant for grain filling rate and final grain weight and significant for effective grain filling period, whereas it was not significant for grain yield. With a delay in planting dates, grain yield of the wheat genotypes decreased. The highest and lowest grain yield were produced at the first and fifth planting dates, respectively. The highest grain yield was produced by Karim and the lowest yield was produced by Line 16. With a delay in planting, grain filling rate of the wheat genotypes increased. The highest grain filling rate (1.76 mg.day-1) was obtained with Koohdasht at fourth planting date and the lowest rate (1.44 mg.day-1) was observed in Line 16 at first planting date. The highest variation among genotypes for this trait throughout different planting dates was 0.46 mg.day-1 for Koohdasht and the least variation was for Gonbad cultivar with 0.14 mg.day-1 increase. The effective grain filling period of wheat genotypes decreased from 35.33 days to 18.37 days with a delay in planting dates. The highest final grain weight of the wheat genotypes at various planting dates decreased from 54.14 mg to 29.5 mg and the highest (19.4 mg) and the lowest (13.28 mg) reduction were for Gonbad and Karim cultivars, respectively. With an each 1o C increase in environment temperature from fifth to first planting date, grain filling duration reduced by 4.1 day and for each day delaying in planting date grain yield decreased by 51 kg.ha-1. The results of evaluation showed that the responsible of wheat genotypes on grain filling trend under unusual environmental conditions were different, thus it can be infer that such as studies will be use to identifying and selection of suitable wheat germplasms on wheat breeding programs under rainfed condition at Gonbad region.
https://cr.guilan.ac.ir/article_2202_0c931475344872febe397e3360b9e737.pdf
دوره موثر پر شدن دانه
سرعت پر شدن دانه
گندم دیم
وزن نهایی دانه
Efficient filling period
Final grain weight
Grain filling rate
Rainfed wheat
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2017-04-21
6
3
323
337
2210
Research Paper
اثر روش های مختلف خاک ورزی و میزان بقایای گیاهی بر عملکرد، اجزای عملکرد و بازده اقتصادی گندم
Effect of different tillage methods and the rate of crop residues on yield, yield components and economic efficiency of wheat
حمیدرضا کمیلی
komeilihr@yahoo.com
1
پرویز رضوانی مقدم
rezvani@um.ac.ir
2
مسعود قدسی
masoudghodsi@yahoo.com
3
مهدی نصیری محلاتی
mnassiri@um.ac.ir
4
محمدرضا جلال کمالی
cimmyt-iran@cgiar.org
5
دانشجوی دکتری، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی پردیس بینالملل دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استاد، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استادیار پژوهش، بخش تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مشهد، ایران
استاد، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استادیار پژوهش، دفتر مرکز CIMMYT در ایران، تهران، ایران
بهمنظور مطالعه اثر روشهای مختلف خاکورزی و میزان بقایای گیاهی بر عملکرد، اجزای عملکرد و بازده اقتصادی گندم، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی گناباد در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. سه روش خاکورزی شامل 1- خاکورزی متداول (شخم + دیسک + تسطیح + ایجاد فارو + کاشت با خطیکار)، 2- کمخاکورزی (دیسک + ایجاد فارو + کاشت با خطیکار) و 3- بیخاکورزی (کاشت با بذرکار کشت مستقیم) در کرتهای اصلی و سه مقدار بقایای گیاهی شامل بدون بقایا، حفظ 30 درصد بقایا و حفظ 60 درصد بقایا در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر روشهای خاکورزی و میزان بقایا بر تجمع ماده خشک، عملکرد زیستتوده، عملکرد دانه و شاخص برداشت معنیدار نشد. اثر خاکورزی در سطح احتمال 5 درصد فقط بر تعداد سنبله در متر مربع معنیدار بود. بیشترین عملکرد زیستتوده از تیمار بیخاکورزی بهدست آمد. با افزایش میزان بقایا از صفر به 60 درصد، عملکرد زیستتوده و عملکرد دانه بهطور نسبی افزایش یافت و بیشترین مقادیر آنها از تیمار حفظ60 درصد بقایا حاصل شد، بهطوریکه بیشترین عملکرد دانه از تیمار توام خاکورزی متداول با کاربرد 60 درصد بقایا بهدست آمد. از نقطه نظر اقتصادی، تیمار خاکورزی متداول با حذف بقایا برترین بود و تیمار کمخاکورزی با حفظ 30 درصد بقایا در رتبه دوم قرار گرفت و در مقایسه با دیگر تیمارهای خاکورزی و حفظ بقایا از درآمد خالص بالاتر و نرخ بازده بیشتری برخوردار بودند.
To investigatr the effect of different tillage methods and crop residues on yield, yield components and economic efficiency of wheat, an experiment was carried out as split-plot layout based on randomized complete block design with three replications at research station of Gonabad during 2012-13 growing season. Three tillage methods including conventional tillage (CT), reduced tillage (RT) and no tillage (NT) were allocated to main plots and three crop residues containing without residue (R0), 30% (R1) and 60% (R2) of residues retention were assigned in sub plots. Results showed that different tillage methods and rate of residue management had not significantly effects on dry matter accumulation in different developmental stages, biological yield, grain yield and harvest index. Tillage methods had only significantly effect on number of spike per m2. The highest level of biological yield was obtained from RT treatment. With increasing crop residues from zero to 60%, biological and grain yield were increased, so that the highest amount of biological yield was obtained from retention of 60% residues. The highest level of grain yield was related to CT + R2 treatment. However, CT + R1 and RT + R2 treatments were the best treatments in view point of economic and had the highest rate of net income and rate of return.
https://cr.guilan.ac.ir/article_2210_2a555318fbe3ea4fa63d3a8e53044e3c.pdf
بدون خاک ورزی
خاک ورزی متداول
درآمد خالص
عملکرد دانه
کشاورزی حفاظتی
Conservation agriculture
Conventional tillage
Grain yield
Net income returns
No tillage
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2016-11-21
6
3
339
351
10.22124/cr.2016.3939
3939
Research Paper
تتغییرات عملکرد و اجزاء عملکرد با پرایمینگ بذر توسط سه تنظیمکننده آنتیجیبرلین در گندم آذر2
Variations in yield and yield components by seed priming with three antigibberellin regulators on wheat, cv.Azar 2.
فرید شکاری
shekari@znu.ac.ir
1
سهیلا کرمی
karami.1234@yahoo.com
2
جلال صبا
saba@znu.ac.ir
3
دانشگاه زنجان
دانشگاه زنجان
دانشگاه زنجان
تأثیر سه تنظیمکننده رشد آنتیجیبرلین بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم رقم آذر 2 درشرایط آبیاری منظم در چکیده تأثیر سه تنظیمکننده رشد آنتیجیبرلین بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم رقم آذر 2 درشرایط آبیاری منظم در شرایط مزرعه در سال 2-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاره زنجان مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمارهای آزمایش شامل تیمار شاهد (عدم پرایم)، هیدروپرایم یا غلظت صفر، کلرومکوات کلراید (400، 800، 1200 و 1600 میکرومولار)، پاکلوبوترازول (35، 70، 105 و140 میکرومولار) و انسیمیدول (10، 20، 30 و40 میکرومولار) بودند. در مقایسه با تیمار شاهد عملکرد زیستی در اکثر تیمارها با کندکنندهای رشد کاهش یافت. در مقابل، کاربرد هر سه کندکننده رشد باعث بهبود کلی در عملکرد گندم آذر 2 گردید. از این میان، پاکلوبوترازول در غلظت 140، انسیمیدول در غلظت 20 و کلرومکوات کلراید در غلظت 800 میکرومولار توانستند بیشترین عملکرد دانه را تولید کنند. پرایم بذر با کندکنندههای رشد موجب افزایش وزن هزار دانه در مقایسه با تیمار شاهد شد. بیشترین تعداد سنبله بارور در مترمربع در تیمار 800 میکرومولار کلرومکوات کلراید و بیشترین تعداد دانه در سنبله در تیمار 20 میکرومولار انسیمیدول مشاهده شد. افزایش تعداد سنبله بارور باعث کوتاهتر شدن سنبله در هر ساقه گردید. در نتیجه سنبلههایی کوتاهتر اما با دانههایی درشتتر در بوتهها تولید گردید. به نظر میرسد رقم آذر 2 هم دارای پتانسیل افزایش تعداد دانه در سنبله و هم دارای پتانسیل افزایش وزن دانه است و امکان افزایش عملکرد از هر دو طریق وجود دارد.
Abstract: The effects of seed priming with three antigibberellin regulators on yield and yield components of wheat, cv. Azar 2, under regular irrigation conditions were evaluated in a field experiment in University of Zanjan research station. Treatments included control or non-primed seeds, hydropriming, chlormequat chloride (400, 800, 1200 and 1600 μM), paclobutrazol (35, 70, 105 and 140 μM) and ancimidol (10, 20, 30 and 40 μM). The biological yield in most treatments decreased compared to control. On the other hand, seed priming with all of growth retardants increased the grain yield. Among mentioned growth regulators, paclobutrazol in 140, ancymidol in 20 and chlormequat chloride in 800 μM had highest effect on grain production. Seed priming with mentioned growth retardants improved 1000 kernel weight compared to control. The highest fertile spike/m2 and seed/spike was found in 800 μM chlormequat chloride and 20 μM ancymidol, respectively. By increment in the number of fertile spikes, the length of spike decreased significantly. As a result, there are smaller spikes but with large grains in each plant. It seems that Azar 2 has a potential for increase number of grain/spike and grain weight. Therefore, in this cultivar it is possible by improving sink straight from both ways may increase grain yield.
https://cr.guilan.ac.ir/article_3939_86001a2d6f22bce397d1b667f85bd846.pdf
"انسمیدول"
"پاکلوبوترازول"
"تعداد دانه"
"کلرمکوات کلراید"
"سنبله بارور"
"وزن ساقه"
"Ancymidol"
"Chlormequat chloride"
"Paclobutrazol"
"Fertile spike"
"Grain number"
"Stem weight"
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2016-11-21
6
3
353
366
2398
Research Paper
بررسی جریان انرژی و انتشار گازهای گلخانهای در تولید گندم دیم
Evaluating energy flow and greenhouse gas emissions in rainfed wheat production
زین العابدین امیدمهر
zshamabadi@gmail.com
1
عضو هیئت علمی، بخش تحقیقات فنی و مهندسی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سمنان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شاهرود، ایران
مصرف بیرویه انرژی در ایران و انتشار گازهای گلخانهای، خطرهای زیادی برای محیط زیست و سلامت انسان بههمراه دارد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر سه روش خاکورزی در کشت گندم دیم (شامل کشت رایج، روش کمخاکورزی و کشت مستقیم) بر میزان مصرف انرژی و آلودگی محیط زیست در منطقه کالپوش از توابع استان سمنان بود. جمعآوری دادهها به روش مصاحبه حضوری در 30 مزرعه تولید گندم در سال زراعی 92-1391 انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها در سه بخش مصرف نهادهها، انرژی نهادههای مصرفی و تولید گازهای گلخانهای ناشی از انرژی مصرفی و روش خاکورزی انجام شد. نتایج نشان داد که کل انرژی مصرفی ناشی از کاربرد نهادهها در سه روش کشت بین 18713- 13900 مگاژول بر هکتار متغیر بود. در روش کشت رایج، سوخت بیشترین سهم انرژی ورودی (8/37 درصد) را در مقایسه با سایر نهادهها داشت و کود ازت (5/26 درصد) و بذر (4/17 درصد) در رتبههای بعدی قرار داشتند. بیشترین و کمترین مقدار ظرفیت گرمایش جهانی بهترتیب مربوط به کشت رایج (11713 کیلوگرم معادل CO2 در هکتار) و کشت مستقیم (2721 کیلوگرم معادل CO2 در هکتار) بود. روش کمخاکورزی و کشت مستقیم بهترتیب بیشترین و کمترین میزان عملکرد را داشتند، اما اختلاف عملکرد آنها معنیدار نبود. در مقابل، بیشترین و کمترین میزان بهرهوری اقتصادی بهترتیب مربوط به کشت مستقیم (21/0) و روش رایج (16/0) بود. نتایج این تحقیق نشان داد که با استفاده از روشهای خاکورزی حفاظتی (کمخاکورزی و کشت مستقیم)، میتوان مصرف سوخت، انرژی و تولید گازهای گلخانهای را کاهش و بهرهوری انرژی و اقتصادی را افزایش داد، بدون آنکه کاهش معنیداری در عملکرد گندم ایجاد شود.
Excessive consumption of energy in Iran resulted greenhouse gas emissions and related risks to the environment and human health. The aim of this study was to evaluate the effects of tillage and cultivation of wheat (including conventional farming, reduced tillage and direct seeding) on energy consumption and environmental pollution in the Kalpoosh region of Semnan province. Data were collected through interviews in 30 typical fields of wheat production. Data were analyzed with regard to inputs consumption, inputs energy and greenhouse gas emissions from the consumed energy and tillage method. Total inputs energy from the consumed inputs varied between 13900 to 18713 MJ ha-1. Results indicated that in conventional method, fuel consumption had the most share of energy input (37.8 % of total) followed by Nitrogen (26.5%) and seed (17.4%), respectively. Nitrogen had the most share of energy input in reduced tillage (31.7%) and direct seeding (35.7%). Maximum and minimum of greenhouse gas emissions (CO2, CH4 and N2O) were related to conventional seeding (11713 kg equivalent CO2 ha-1) and direct seeding ( 2721 kg equivalent CO2 ha-1.), respectively. Wheat yield differences in three methods wasn’t significant, maximum and minimum of wheat yield related to reduced tillage, direct seeding, respectively. Maximum and minimum of economical productivity belonged to direct seeding (0.21) and conventional tillage (0.16), respectively. It can be concluded that using conservation tillage (reduced tillage and direct seeding), without a significant decrease in the yield of wheat, reduced fuel consumption, energy and greenhouse gas emissions, and increased energy efficiency and economical productivity.
https://cr.guilan.ac.ir/article_2398_648acfafcc9e42a8130f43109452772e.pdf
بازده انرژی
بهرهوری اقتصادی
خاکورزی و کاشت
ظرفیت گرمایش جهانی
Economical productivity
Energy efficiency
Global warming potential
Tillage
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2016-11-21
6
3
367
383
10.22124/c.2016.3679
3679
Research Paper
شناسایی ترکیب های هتروتیک برای ویژگی های چسبندگی دانه برنج با استفاده از روش GGE بایپلات
Identification of heterotic combinations for paste viscosity properties of rice grain using GGE biplot method
مهرزاد اله قلی پور
mehrzadallahgholipour@yahoo.com
1
بابک ربیعی
r_samimifard@yahoo.com
2
استادیار پژوهش، بخش اصلاح و تهیه بذر، موسسه تحقیقات برنج کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، رشت، ایران
استاد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
روش GGE بایپلات یکی از روشهای مناسب برای تجزیه و تحلیل دادههایی است که ساختار دوطرفه دارند. در این تحقیق، از روش GGE بایپلات جهت شناسایی ترکیبهای امیدبخش هتروتیک برای ویژگیهای چسبندگی دانه برنج در نتاج حاصل از تلاقیهای دایآلل کامل 8×8 استفاده شد. در تلاقیهای مستقیم، والدین دیلمانی، RI1843046، IR50 و RI184421 به عنوان ترکیبشوندههای عمومی برای صفت حداکثر چسبندگی شناسایی شدند، در حالیکه در تلاقیهای معکوس، فقط والد RI184421 بهترین ترکیبشونده عمومی برای این صفت بود. والدین RI1843046 و RI184421 برای صفت فروریختگی و والدین BC4، دیلمانی و طارممحلی برای صفت چسبندگی نهایی به عنوان ترکیبشوندههای عمومی خوب در نتاج تلاقیهای مستقیم بودند، اما در تلاقیهای معکوس، والد RI1843046 تنها ترکیبشونده عمومی خوب برای این دو صفت بود. برای صفت پسروی چسبندگی نیز اگرچه بهترتیب والدین BC4 و RI184421 بهترین ترکیبشونده عمومی در نتاج تلاقیهای مستقیم و معکوس بودند، اما برای این صفت، والد دیلمانی ترکیبشونده عمومی خوبی در هر دو گروه نتاج بود. نتایج این تحقیق نشان داد که تلاقیهای RI1843046 × RI184472، دیلمانی RI184472 × و IR50 × دیلمانی برای صفت حداکثر چسبندگی، لاین 23 RI1843046 ×، دیلمانی RI184472 × و طارممحلی RI184472 × برای صفت فروریختگی، RI1843046 × RI184472 و RI184421 × IR50 برای صفت چسبندگی نهایی و BC4 × RI1843046 و لاین 23 × دیلمانی برای صفت پسروی چسبندگی بهعنوان بهترین ترکیبشوندههای خصوصی بودند. ترکیبشوندههای عمومی خوب جهت تشکیل یک جمعیت مناسب و ترکیبشوندههای خصوصی خوب بهعنوان ترکیبهای هتروتیک مناسب جهت تولید نتاج دارای ویژگیهای چسبندگی مطلوب پیشنهاد میشوند.
GGE biplot method is one of the appropriate methods for analyzing the data with bilateral structure. In the present research, the GGE biplot model was used to identify promising heterotic crosses for paste viscosity parameters in rice (Oryza sativa L.) by using 8×8 full diallel progenies. In direct crosses, parents Deylamani, RI1843046, IR50 and RI184421 were identified as good general combiners for peak viscosity, while in reciprocal crosses, only parent RI184421 was the best combiner for this trait. The parents RI1843046 and RI184421 for breakdown viscosity property and the parents BC4, Deylamani and Tarommahalli for final viscosity parameter were identified as good general combiners in direct crosses, but RI1843046 was the best general combiner for both trait in reciprocal crosses. Although, the parents BC4 and RI184421 were respectively the best general combiners for setback viscosity in direct and reciprocal crosses, but the parent Deylamani was good general combiner for this trait in progenies of both cross. The results of this research showed that the crosses RI1843046 × RI184472, RI184472 × Deylamani and Deylamani × IR50 for peak viscosity, RI1843046 × Line 23, RI184472 × Deylamani and RI184472 × Tarommohali for breakdown viscosity, RI1843046 × RI184472 and RI184421 × IR50 for final viscosity and BC4 × RI1843046 and Deylamani × Line 23 for setback viscosity were the best specific combiners. The good general combiners to organize a new population and the good specific combiners as the suitable heterotic combinations for producing the progenies with suitable paste viscosity properties are suggested.
https://cr.guilan.ac.ir/article_3679_0fe803568eb2571596e64a1d64469394.pdf
ترکیب پذیری خصوصی
ترکیب پذیری عمومی
دایآلل
کیفیت دانه
Diallel
General combiner
Grain quality
Specific combiner
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2017-04-21
6
3
385
395
2207
Research Paper
اثر دبی و دمای هوای ورودی بر ویژگی های تبدیل و زمان خشک شدن سه رقم شلتوک در خشک کن بسترسیال با چرخه بسته
Effect of air flow rate and air temperature on milling characteristics and drying time of three paddy varieties in closed cycle fluidized bed dryer
ولی کلیکانلو
vali660@gmail..com
1
محمد هاشم رحمتی
hmrahmati@yahoo.com
2
محمدرضا علیزاده
alizadeh_mohammadreza@yahoo.com
3
رقیه پورباقر
poorbagher.1991.eng@gmail.com
4
دانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی مکانیک بیوسیستم، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
دانشیار، گروه مهندسی مکانیک بیوسیستم، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
دانشیار پژوهش، بخش تحقیقات فنی و مهندسی، مؤسسه تحقیقات برنج کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، رشت، ایران
دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی بیوسیستم/ دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
در این تحقیق، اثر دبی و دمای هوای ورودی به خشککن بر درصد شکستگی دانه، راندمان تبدیل و زمان خشک شدن سه رقم برنج خشک شده در یک خشککن بستر سیال بررسی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد و فاکتورهای آزمایش شامل دبی هوای ورودی به خشککن در سه سـطح 12/0، 14/0 و 16/0 متر مکعب بر ثانیه، دمای هوا در چهار سطح 45، 50، 55 و 60 درجه سلسیوس و سه رقم برنج طارم محلی، فجر و شیرودی بودند. نتایج نشان داد که افزایش دما از 55 به 60 درجه سلسیوس باعث افزایش درصد دانههای شکسته در سه رقم شیرودی، فجر و طارم بهترتیب از 10/19 به 97/35 درصد، 30/43 به 36/51 درصد و 82/19 به 06/29 درصد شد. کمترین درصد شکستگی در دبی 12/0 متر مکعب بر ثانیه و دمای 45 درجه سلسیوس (17/17درصد) و بیشترین مقدار آن در دبی 16/0 متر مکعب بر ثانیه و دمای 60 درجه سلسیوس (54/40 درصد) بود. راندمان تبدیل رقم شیرودی در دبی 12/0 تا 16/0 از 37/72 درصد به 74/71 درصد کاهش یافت، ولی در رقم فجر و طارم تغییر معنیداری در راندمان تبدیل مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که تغییرات دما تأثیر بیشتری بر زمان خشک شدن نسبت به تغییرات دبی هوا دارد، بهطوریکه با افزایش دمای هوا از 45 تا 60 درجه سلسیوس در دبی 16/0 متر مکعب بر ثانیه زمان خشک شدن از 45/13 به 37/5 ساعت و در دبی 12/0 تا 16/0 متر مکعب بر ثانیه و دمای 60 درجه سلسیوس از 37/6 به 37/5 ساعت کاهش یافت.
In this research, the effect of air temperature and and air flow rate was investigated on the broken grains percent, milling recovery and paddy drying time of three rice varieties dried in fluidized bed dryer. The experiment was carried out as factorial in completely randomized design with three replications and the experimental factors were including air temperature at four levels (45, 50, 55 and 60 °C), air flow rate at three levels (0.12, 0.14 and 0.16 m3.s-1) and three rice varieties (Tarom, Fajr and Shirudi). Results indicated that increasing temperature from 55 to 60°C increased the broken grains percent of Shirudi, Fajr and Tarom from 19.10 to 35.97%, 43.30 to 51.36% and 19.82 to 29.06%, respectively. The lowest broken percent (17.17%) was obtained from the air rate 0.12 m3.s-1 and the temperature 45°C and the highest broken percent (40.54%) was registered from the rate 0.16 m3.s-1 and the temperature 60°C. The milling recovery of Shirudi variety at the air rate 0.12 to 0.16 m3.s-1 decreased from 72.37% to 71.74%, but in Fajr and Tarom varieties was not observed significant variation in the milling recovery. Increasing the air temperature from 45 to 60°C at the rate 0.16 m3.s-1 reduced drying time from 13.45 to 5.37 h, respectively, however increasing the air rate from 0.12 to 0.16 m3.s-1 at the air temperature 60°C reduced drying time only from 6.37 to 5.37 h.
https://cr.guilan.ac.ir/article_2207_382ad3e0a5bc69353fb575d6b540059a.pdf
خشک کن بستر سیال
دبی هوا
دمای خشک کردن
تبدیل شلتوک
Air flow rate
Drying temperature
Fluidized bed dryer
Paddy milling
per
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
2017-04-21
6
3
397
410
2208
Research Paper
برآورد عملکرد برنج با استفاده از مدل VSM و تصاویر ماهوارهای در استان گیلان
Estimating rice yield using VSM model and satellite images in Guilan province
لیلا صدوقی
l.sadooghi@yahoo.com
1
مهدی همایی
mhomaee@modares.ac.ir
2
علیاکبر نوروزی
noroozi@alumni.itc.nl
3
صفورا اسدی
safooraasadi@guilan.ac.ir
4
دانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران
استاد، گروه آبیاری و زهکشی، دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، تهران، ایران
استادیار، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، تهران
استادیار گروه علوم خاک دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
برآورد عملکرد گیاه پیش از برداشت برای هرگونه مدیریت زراعی ضروری است. تخمین صحیح عملکرد گیاهان در حقیقت تأثیر نهادههای مختلف کشاورزی بر عملکرد نهایی را نشان میدهد. یکی از روشهای نوین برای تخمین عملکرد، استفاده از مدلهای رشد و نمو گیاهان زراعی است. به هر حال، اگرچه پیشرفتهای زیادی در توسعه این مدلها صورت گرفته است، اما واسنجی و اعتبارسنجی آنها در مقیاسهای زراعی بزرگ مستلزم برداشت نمونههای فراوان و عملیات میدانی زیادی است. به همین دلیل، استفاده از تصاویر ماهوارهای و فناوری سنجش از دور برای این منظور مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی امکان استفاده از مدل VSM و تصاویر ماهوارهای برای تخمین عملکرد برنج در استان گیلان بود. بدین منظور، نخست تصاویر ماهوارهای مودیس و لندست-8 استخراج شد. تعداد 20 مزرعه بهعنوان نمونه انتخاب و اطلاعات مورد نیاز از جمله عملکرد واقعی و اندازهگیریهای میدانی در مزارع منتخب بهدست آمد. سپس با استفاده از نقاط نمونهبرداری شده و با کمک نرمافزار ArcGIS10.2 و با استفاده از روش درونیابی به کل مزارع منطقه تعمیم داده شد. آنگاه با استفاده از دادههای ماهوارهای یاد شده و مدل VSM مقدارعملکرد دانه برنج برای کل منطقه مورد مطالعه برآورد شد. برای صحتسنجی مدل، مقادیر عملکرد واقعی برنج با مقادیر عملکرد برآورد شده توسط مدل مقایسه شد که دارای رابطهای خطی با همبستگی بالای 80 درصد و ضریب تبیین حدود 65 درصد بود. نتایح بهدست آمده از مدل نشان داد که این مدل از توانایی مناسبی برای شبیهسازی عملکرد برنج برخوردار است، بهطوری که ارتباط قوی (بیش از 80 درصد) و معنیداری بین پارامترهای استفاده شده در مدل و عملکرد محصول برنج وجود داشت. بنابراین، به نظر میرسد که تصاویر ماهوارهای، قابلیت مناسبی برای برآورد عملکرد محصول برنج به عنوان ورودی مدل VSM دارند. نتایج این تحقیق نشان داد که امکان برآورد محصول برنج برای منطقه مورد نظر طی سالهای آینده با استفاده از این مدل بومی شده و دادههای ماهوارهای واسنجی شده فراهم است و احتمالاً دیگر نیازی به انجام عملیات میدانی گسترده و صرفه هزینه زیاد نمیباشد.
Estimating crop yield before harvesting is necessary for any agricultural management scheme. Accurate prediction of crop yield, indeed, reveals the impact of different agricultural inputs on the final yield. One of the new methods for such prediction is the use of so-called growth models. In spite of considerable progresses made for developing these models, their calibration and validation in large scales needs plenty of direct field inspections and sampling. For this reason, the use of satellite images and remote sensing tool is recently considered by different investigators. The objective of this study was to evaluate the possibility of using VSM model and satellite images for prediction of rice yield in Guilan province. Consequently, the MODIS and Landsat-8 satellite images were first obtained. A number of 20 rice farms were selected and the required samples and information including the grain yield were collected from these fields. By using the information of sampling points, the data were then extended to the entire study area by means of interpolation, using ArcGIS10.2 software. The grain rice yield was estimated using the satellite images and VSM model. To evaluate the performance of model, the actual crop yield was compared with those estimated by VSM model that has linear relation with high correlation (>80%) and coefficient of determination of 65%. The obtained results indicated a reasonable prediction of rice yield by VSM model. Furthermore, a strong (>80%) and significant relationship was obtained between the incorporated input parameters and the actual crop yield and satellite imagery has the suitable potential to estimate rice yield as input of VSM model. Considering the obtained results, it is possible to predict rice yield with this model and by calibratinge the satellite data in the studied area the yield for next years can be easily estimated. Consequently, there is no need for large field inspections as well as for spending the related extra costs.
https://cr.guilan.ac.ir/article_2208_5d8f65e3ba7e74519dcb3f892c762a78.pdf
سامانه اطلاعات جغرافیایی
سنجش از دور
عملکرد برنج
مدل VSM
GIS
remote sensing
Rice yield
VSM model