دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
5
3
2015
12
21
تأثیر ایندول استیک اسید و کاینتین بر صفات مرفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد دانه در ارقام برنج تحت تنش خشکی
203
218
FA
مصطفی
صالحی فر
0000-0002-0222-613X
دانشجوی دکتری گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان (آدرس جدید: دانشگاه علمی کاربردی مرکز آستارا)
msalehifar.6262@yahoo.com
بابک
ربیعی
استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
r_samimifard@yahoo.com
منصور
افشار محمدیان
دانشیار دانشکده علوم پایه دانشگاه گیلان
جعفر
اصغری
استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
jafarasghari7@gmail.com
به منظور بررسی اثر تنظیم کنندههای رشد ایندول استیک اسید (IAA) و کاینتین بر صفات مرفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد دانه ارقام برنج تحت شرایط تنش خشکی ابتدا و انتهای فصل، یک آزمایش گلدانی در قالب فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط مزرعهای در دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان در سال 1392 اجرا شد. عاملهای آزمایش شامل رقم در چهار سطح (غریب، خزر، سپیدرود و آپلند 83750-131-1IR)، تنش خشکی در سه سطح (بدون تنش، تنش خشکی ابتدای فصل از مرحله 1 تا مرحله 4 کدبندی ورگارا و تنش خشکی انتهای فصل از مرحله 4 تا پایان مرحله 9 کدبندی ورگارا) و تنظیم کننده رشد در سه سطح (شاهد بدون کاربرد تنظیم کننده رشد، IAA و کاینتین هر دو با غلظت <sup>5-</sup>10×5 مول به صورت محلول پاشی روی کل گیاه) بود. نتایج حاصل نشان داد که اثر اصلی هر سه عامل بر تمامی صفات مورد مطالعه معنیدار بود، اما اثر متقابل سه جانبه رقم×تنش×تنظیم کننده رشد فقط بر چهار صفت تعداد کل دانه، تعداد دانه پر در خوشه، طول خوشه و وزن هزار دانه معنیدار شد. در همه ارقام مورد مطالعه، تنش ابتدای فصل با کاهش معنیدار تعداد پنجه، منجر به کاهش عملکرد دانه شد. به طور کلی، استفاده از هر دو تنظیم کننده رشد IAA و کاینتین میزان عملکرد دانه را در هر دو تنش ابتدا و انتهای فصل بیش از 50 درصد افزایش داد، اما در تنش انتهای فصل، نقش کاینتین بیشتر از اکسین بود. بیشترین شاخص تحمل به خشکی نیز به میزان ١/٠١ مربوط به رقم سپیدرود بود. بررسی شاخص حساسیت به تنش نیز نشان داد که تحت تنش انتهای فصل، همه صفات مورد مطالعه نسبت به شرایط بدون تنش کاهش یافتند و بیشترین کاهش به میزان ٧١/٤٥ درصد در عملکرد دانه مشاهده شد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد خارجی این دو تنظیم کننده رشد، نقش موثری در بهبود صفات مرفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد دانه در ارقام برنج در هر دو مرحله تنش ابتدا و انتهای فصل داشت.
تنظیم کننده های رشد,شاخص حساسیت به خشکی,شاخص تحمل به تنش
https://cr.guilan.ac.ir/article_1451.html
https://cr.guilan.ac.ir/article_1451_c78905dd667fc9b7e3e2ebb6eab3bd28.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
5
3
2015
12
21
اثر همزیستی قارچ Piriformospora indica بر واکنش گیاه برنج (Oryza sativa) به بیماری پوسیدگی طوقه
219
230
FA
عباس
حاجیپور باقری
دانشجوی دکتری گروه بیوتکنولوژی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
محمد مهدی
سوهانی
0000-0003-4545-7306
استادیار گروه بیوتکنولوژی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
msohani@guilan.ac.ir
سید حسن
حسنی
استادیار گروه بیوتکنولوژی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان
ولیالله
بابایی زاد
کارشناس ارشد پژوهشکده ژنتیک و زیست فناوری طبرستان
سید محمد
علوی
استادیار گروه گیاهپزشکی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
قارچ درونهمزیست <em>Piriformospora indica</em> ریزجاندارای است که در بسیاری از موارد سبب القای مقاومت سیستمیک علیه بیمارگرها در گیاهان میزبان میشود. از طرف دیگر، قارچ <em>Fusarium</em><em>proliferatum</em> که عامل بیماری پوسیدگی طوقه در گیاه زراعی برنج است، علاوه بر کاهش رشد و عملکرد، تولید زهرابههایی میکند که برای انسان و دام سمی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین برهمکنش بین قارچ درون همزیست <em>P. indica</em> و قارچ <em>F. proliferatum</em> به منظور کنترل بیماری پوسیدگی طوقه با استفاده از روشهای غیر شیمیایی انجام شد. بر اساس نتایج حاصل، نشانههای مورفولوژیک بیماری پوسیدگی طوقه از قبیل ارتفاع غیر نرمال گیاهان، زرد یا قهوهای شدن و خشکیدگی برگها، وجود ریشکهای نابجا در گرههای اول و دوم و پوکی در گیاهانی که قبلاً با قارچ <em>P. indica</em> پیشتیمار شده بودند، مشاهده نشد. میزان فعالیت برخی از آنزیمهای آنتیاکسیدان در پاسخ به بیماری پوسیدگی طوقه در گیاهانی که با قارچ <em>P. indica</em> پیشتیمار شده بودند، در مقایسه با گیاهان شاهد (تیمار نشده) نشان داد که سطوح فعالیت آنزیمهای پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در ریشه گیاهان پیشتیمار شده با این قارچ به طور معنیداری افزایش یافت، اما تغییر در برگها معنیدار نبود. فعالیت آنزیم کاتالاز نیز در برنج دارای همزیست و آلوده به بیماری، افزایش معنیداری در برگها و ریشهها داشت. این نتایج احتمالاً نشان دهنده نقش موثر قارچ <em>P. indica</em>در حفاظت از این گیاه زراعی مهم در برابر قارچ <em>F. proliferatum</em> با استفاده از روشهای مختلف از جمله افزایش میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت است. بنابراین، بر اساس نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود از قارچ <em>P. indica</em> به عنوان یکی از روشهای کنترل غیر شیمیایی بیماری پوسیدگی طوقه در برنج استفاده شود.
آسکوربات پراکسیداز,آنزیمهای آنتیاکسیدانت,بیماری باکانه,پراکسیداز,درون همزیست,کاتالاز
https://cr.guilan.ac.ir/article_1452.html
https://cr.guilan.ac.ir/article_1452_511439bb5e9982271ceed3f94b9e079e.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
5
3
2015
12
21
ارزیابی توان تولید و تحمل به کم آبی در ژنوتیپ های گندم با استفاده از شاخص های تحمل به خشکی
231
246
FA
مرتضی
کامرانی
استادیار گروه تکنولوژی تولیدات گیاهی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی مغان، دانشگاه محقق اردبیلی
mor.kamrani@gmail.com
عباس
فرضی
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
farzi_sabalan@yahoo.com
اصغر
عبادی
استادیار گروه تکنولوژی تولیدات گیاهی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی مغان، دانشگاه محقق اردبیلی
asghar_ebadi@yahoo.com
به منظور ارزیابی تحمل به خشکی در ژنوتیپهای گندم دیم، آزمایشی با 34 ژنوتیپ گندم در دو شرایط دیم (تنش خشکی) و آبیاری (بدون تنش) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 92-1391 انجام شد. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که تنش خشکی باعث کاهش معنیدار ارتفاع بوته، وزن بوته، طول و وزن پدانکل، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، میزان کلروفیل، طول، عرض و سطح برگ پرچم و روز تا رسیدگی شد، اما بر تعداد دانه در سنبله، شاخص برداشت و روز تا خوشهدهی تاثیر معنیداری نداشت. ژنوتیپهای شماره 7، 11 و 13 به ترتیب با میانگین عملکرد 4/29، 4/29 و 4/26 تن در هکتار، بالاترین عملکرد دانه را تحت شرایط تنش خشکی به خود اختصاص دادند، در حالی که تحت شرایط آبیاری، بیشترین عملکرد دانه مربوط به ژنوتیپهای 13، 22 و 7 به ترتیب به میزان 7/440، 5/960 و 5/780 تن در هکتار بود. برای شناسایی ژنوتیپهای متحمل به خشکی، از شاخصهای تحمل (TOL)، حساسیت به تنش (SSI)، میانگین بهرهوری (MP)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP)، میانگین هارمونیک (HMP)، شاخص تحمل به تنش (STI) و شاخص پایداری عملکرد (YSI) استفاده شد. با توجه به اینکه شاخصهای MP،GMP ،HMP و STI همبستگی بالایی با عملکرد دانه تحت هر دو شرایط تنش و بدون تنش داشتند، به عنوان شاخصهای مناسب جهت دستیابی به ارقام پرمحصول در هر دو شرایط محیطی معرفی میشوند. تجزیه خوشهای به روش کمترین واریانس Ward بر پایه شاخصهای تحمل به خشکی و عملکرد دانه در هر دو شرایط محیطی، ژنوتیپهای مورد بررسی را در پنج گروه قرار داد. تجزیه به مولفههای اصلی با استفاده از شاخصهای مقاومت به خشکی و عملکرد دانه در دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی نیز ژنوتیپهای شماره 3، 7، 11 و 14 را به عنوان ژنوتیپهای متحمل به تنش خشکی و ژنوتیپهای شماره 4، 8، 30 و 32 را به عنوان ژنوتیپهای حساس به تنش خشکی معرفی کرد.
بای پلات,تجزیه به مولفه های اصلی,شرایط دیم,عملکرد دانه
https://cr.guilan.ac.ir/article_1453.html
https://cr.guilan.ac.ir/article_1453_71ea4cd590f7c627c5f0cb29bd54d1de.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
5
3
2015
12
21
بررسی عملکرد دانه و برخی ویژگیهای گندم و علفهای هرز در کشت مخلوط گندم- نخود تحت مدیریت نیتروژن در کشت دیم
247
259
FA
عبدالوهاب
عبدالهی
استادیار موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کرمانشاه
avabdulahi51@yahoo.com
عادل
دباغ محمدی نسب
دانشیار گروه اکوفیزیولوژی گیاهی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
adeldabb@yahoo.com
صفر
نصراله زاده
دانشیار گروه اکوفیزیولوژی گیاهی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
کشت مخلوط به عنوان یک روش موثر استفاده از منابع، موجب افزایش عملکرد و پایداری محصول در مقایسه با کشت خالص میشود. به منظور ارزیابی الگوهای مختلف کشت مخلوط گندم و نخود تحت مدیریت کود نیتروژن، آزمایشی در قالب فاکتوریل- کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود-کرمانشاه به مدت دو سال زراعی (89-1387) اجرا شد. مدیریت نیتروژن در سه سطح (1- بدون کود نیتروژن، 2- 60 کیلوگرم در هکتار اوره برای گندم و 20 کیلوگرم در هکتار اوره برای نخود و 3- کود زیستی نیتراژین + 30 کیلوگرم در هکتار اوره برای گندم و بدون اوره برای نخود) و کنترل علفهای هرز در دو سطح (1- بدون وجین و 2- وجین علفهای هرز) به صورت فاکتوریل در کرتهای اصلی و ده ترکیب کشت مخلوط شامل 1- کشت خالص گندم، 2- کشت خالص نخود، 3- کشت درهم-ردیفی با نسبت 1:1 گندم: نخود، 4- کشت درهم-ردیفی با نسبت 1:2 گندم: نخود، 5- کشت مخلوط ردیفی با نسبت 1:1 گندم: نخود، 6- کشت مخلوط نواری با الگوی 5:1:5:2 نخود: گندم: نخود: گندم، 7- کشت مخلوط نواری با الگوی 7:2 نخود: گندم، 8- کشت مخلوط نواری با الگوی 2:7 نخود: گندم، 9- کشت مخلوط نواری با الگوی 9:4 نخود: گندم و 10- کشت مخلوط نواری با الگوی 4:9 گندم: نخود در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله در متر مربع، عملکرد دانه، ارتفاع بوته، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت گندم تحت تاثیر رقابت بین گونهای (الگوهای کاشت)، سال و برهمکنش آنها قرار گرفت. در رقابت بین گونهای، گندم در جذب و استفاده از منابع توانایی بیشتری داشت. الگوهای کاشت نواری با عرض کمتر نوار گندم و عرض بیشتر نوار نخود (الگوهای 8 و 10) و الگوی ردیفی (الگوی 5) در بیشتر صفات مورد بررسی از جمله ارتفاع بوته در سال اول، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در سطح اشغالی، شاخص برداشت و دریافت نور بهتر از کشت خالص گندم بودند. الگوی کاشت ردیفی در سال دوم باعث کاهش بیوماس علفهای هرز در نخود شد که علاوه بر برتری نسبت به کشت خالص، با بررسی بیشتر میتواند به عنوان رهیافتی جهت کنترل علفهای هرز نخود مورد استفاده قرار گیرد.
رقابت,کشت مخلوط ردیفی,کشت مخلوط نواری,PAR
https://cr.guilan.ac.ir/article_1454.html
https://cr.guilan.ac.ir/article_1454_566f98a42fa829dcfeb54f5e9a6c818d.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
5
3
2015
12
21
تجزیه پایداری لاین های پیشرفته جو در اقلیم گرمسیری گچساران
261
272
FA
بهروز
واعظی
عضو هیات علمی ایستگاه تحقیقات کشاورزی گچساران
جعفر
احمدی
دانشیار گروه تولید و اصلاح نباتات دانشگاه بین المللی امام خمینی
njahmadi910@yahoo.com
علیرضا
پورابوقداره
دانشجوی دکتری گروه تولید و اصلاح نباتات دانشگاه بین المللی امام خمینی
بررسی اثر متقابل ژنوتیپ × محیط و شناسایی ارقام پایدار و پرمحصول در شرایط محیطی مختلف، اهمیت زیادی در اصلاح نباتات دارد. در این تحقیق، پایداری عملکرد دانه 22 لاین پیشرفه جو به همراه دو رقم شاهد در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم گچساران به مدت سه سال زراعی (91-1389) مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب، اثر متقابل لاین × سال معنیدار بود، به این معنی که لاینهای مختلف واکنشهای متفاوتی در سالهای اجرای آزمایش داشتند و از اینرو میتوان لاینهای پایدار و سازگار را در سالهای مختلف شناسایی کرد. برای تعیین پایداری لاینها، از روشهای واریانس محیطی رومر، اکووالانس ریک، ضریب رگرسیون فینلی و ویلکینسون، واریانس انحراف از رگرسیون ابرهارت و راسل، واریانس پایداری شوکلا، ضریب تغییرات محیطی فرانسیس و کاننبرگ، مجموع رتبهبندی کانگ و روش گزینش همزمان عملکرد و پایداری کانگ استفاده شد. نتایج حاصل از روشهای مختلف متفاوت بود و لاینهای پایدار متفاوتی در هر روش شناسایی شدند، اما با توجه به کلیه روشهای استفاده شده و با در نظر گرفتن عملکرد لاینها در سالهای مختلف، لاینهای شماره 9، 3 و 10 به ترتیب با میانگین عملکرد 4119/84، 3659/50 و 3578/80 کیلوگرم در هکتار به عنوان لاینهای پرمحصول و پایدار شناسایی شدند که برای کشت در شرایط دیم گچساران و مناطق مشابه معرفی میشوند.
اثر متقابل ژنوتیپ × محیط,سازگاری,شرایط دیم,عملکرد دانه
https://cr.guilan.ac.ir/article_1455.html
https://cr.guilan.ac.ir/article_1455_5056625bff344c13c8c6fccbcd1b66f6.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
5
3
2015
12
21
مطالعه برهمکنش کود زیستی نیتروکسین، نیتروژن معدنی و هیدروپرایمینگ بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت سینگل کراس 704
273
287
FA
الهام
مشهدی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه صنعتی شاهرود
حمید
عباس دخت
دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه صنعتی شاهرود
habbasdokht@yahoo.com
به منظور بررسی اثر تلقیح بذر با کود زیستی نیتروکسین، هیدروپرایمینگ و سطوح مختلف کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت سینگل کراس 704، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1387 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل هیدروپرایمینگ بذر در دو سطح (هیدروپرایمینگ و بدون پرایمینگ) به عنوان فاکتور اصلی و تلقیح بذر با کود زیستی نیتروکسین در دو سطح (تلقیح و بدون تلقیح) و کود شیمیایی نیتروژن در سه سطح (150، 250 و 350 کیلوگرم در هکتار کود اوره) به صورت فاکتوریل به عنوان فاکتورهای فرعی آزمایش بودند. نتایج نشان داد که تلقیح بذر با نیتروکسین و هیدروپرایمینگ بذر به طور معنیداری موجب افزایش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه، طول بلال، قطر بلال، تعداد برگ و ارتفاع بوته ذرت سینگل کراس 704 شدند. سطوح نیتروژن نیز به طور معنیداری عملکرد و اجزای عملکرد را تحت تاثیر قرار دادند، به طوری که بیشترین عملکرد در سطح 350 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. اثر متقابل هیدروپرایمینگ × نیتروکسین برای همه صفات به جز ارتفاع بوته، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه و شاخص برداشت معنیدار بود، در حالی که اثر متقابل هیدروپرایمینگ × نیتروژن فقط بر وزن بلال و عملکرد دانه و اثر متقابل نیتروکسین × نیتروژن فقط بر ارتفاع بوته، طول بلال، وزن هزار دانه و عملکرد دانه معنیدار بود. نتایج این آزمایش نشان داد که هیدروپرایمینگ به همراه تلقیح بذر با باکتریهای محرک رشد گیاه مانند نیتروکسین به طور معنیداری موجب افزایش عملکرد دانه ذرت شد. علاوه بر آن، تلقیح بذر در سطوح بالای نیتروژن در مقایسه با تلقیح در سطوح پایین نیتروژن نیز به طور معنیداری عملکرد بیشتری تولید کرد.
باکتری های محرک رشد,پرایمینگ,تلقیح بذر,درصد جوانه زنی
https://cr.guilan.ac.ir/article_1456.html
https://cr.guilan.ac.ir/article_1456_3837e6945ed690412317d18952293692.pdf
دانشگاه گیلان
تحقیقات غلات
2252-0163
2538-6115
5
3
2015
12
21
تاثیر اندازه و مقادیر مختلف ورمی کمپوست بر ویژگی های گیاهچه های ذرت دانه ای (سینگل کراس 704)
289
300
FA
مریم
تاج الدینی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه مهندسی علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر
وحیدرضا
جلالی
استادیار گروه مهندسی علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر
v.jalali@uk.ac.ir
مهدی
سرچشمه پور
استادیار گروه مهندسی علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر
در سالهای اخیر استفاده از کودهای آلی همانند ورمیکمپوست در کشاورزی مورد توجه بوده است. به منظور بررسی تأثیر اندازه و مقادیر مختلف ورمیکمپوست بر ویژگیهای گیاهچههای ذرت دانهای، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار تحت شرایط کنترل شده گلخانهای به مدت 90 روز در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال 1393 اجرا شد. در این تحقیق، مقادیر ورمیکمپوست در چهار سطح 0، 1، 2 و 4 درصد جرمی و در سه اندازه مختلف 0/5، 1 و 2 میلیمتر مورد استفاده قرار گرفت و صفات وزن تر و خشک ریشه، وزن تر و خشک ساقه، ارتفاع ساقه، تعداد برگ، حجم ریشه، تنفس میکروبی و درصد کلونیزاسیون ریشه اندازهگیری شد. نتایج حاصل نشان داد که کاربرد مقادیر مختلف ورمیکمپوست موجب افزایش معنیدار صفات وزن تر و خشک ساقه، ارتفاع ساقه، حجم ریشه، تعداد برگ و وزن تر و خشک ریشه گیاه ذرت نسبت به شاهد شد. اندازههای متفاوت ورمیکمپوست نیز تاثیر معنیداری بر صفات ارتفاع ساقه، درصد کلونیزاسیون ریشه و تعداد برگ داشتند، به طوری که اندازه 0/5 میلیمتر تفاوت معنیداری با 2 میلیمتر در سطح احتمال یک درصد داشت، اما تفاوت آن با اندازه یک میلیمتر معنیدار نبود. به طور کلی، بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق میتوان نتیجهگیری کرد که علاوه بر بهبود ویژگیهای مرفولوژیک و بیولوژیک گیاه ذرت در اثر کاربرد مقادیر مختلف ورمیکمپوست، اندازه ذرات ورمیکمپوست نیز احتمالاً از طریق بهبود ویژگیهای کیفی خاک، میتواند بر ویژگیهای مرفولوژیک و در نهایت عملکردی گیاه ذرت موثر باشد.
تنفس میکروبی,کلونیزه شدن ریشه,ماده آلی,ویژگی های مرفولوژیک
https://cr.guilan.ac.ir/article_1457.html
https://cr.guilan.ac.ir/article_1457_87ddba6602149ba9dd5461a59fdab474.pdf