2024-03-29T03:17:14Z
https://cr.guilan.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=618
تحقیقات غلات
2252-0163
2252-0163
1397
8
4
کاربرد نیتروژن و کودهای زیستی بر عملکرد، کارایی مصرف نیتروژن و برخی صفات مورفوفیزیولوژیک برنج
مهشید
زاد بهتوئی
رئوف
سید شریفی
راضیه
خلیل زاده
به منظور مطالعه عملکرد دانه، کاراییمصرفنیتروژن، انتقال مجدد و مولفههای پرشدن دانه برنج در واکنش به کاربرد نیتروژن و کودهای زیستی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1393 در مزرعهای در شهرستان سیاهکل استان گیلان انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل مقادیر کود نیتروژن در چهار سطح (صفر، 60، 90 و 120 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص) از منبع اوره و کودهای زیستی در چهار سطح (عدم کاربرد کود زیستی، کاربرد میکوریز، کاربرد ازتوباکتر و آزوسپریلیوم، کاربرد توأم میکوریز با ازتوباکتر و آزوسپریلیوم) بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و مولفههایپرشدندانه (سرعت، طول دوره و دوره موثر پر شدن دانه) در بالاترین سطح نیتروژن و کاربرد توأممیکوریز با ازتوباکتر و آزوسپریلیومبهدست آمد. با افزایش سطوح نیتروژن، میزان انتقال مجدد ماده خشک از کل بوته و ساقه کاهش یافت. کاربرد میکوریز، ازتوباکتر و آزوسپریلیوم با 120 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، سهم فرآیند انتقال مجدد در عملکرد دانه و میزان مشارکت ذخایر ساقه را کاهش داد. بیشترین کارایی مصرف نیتروژن به سطح کودی 60 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و کمترین آن به سطح کودی 120 کیلوگرم در هکتار نیتروژن تعلق داشت. به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که120 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص و کاربرد توأم میکوریز با ازتوباکتر و آزوسپریلیوم میتواند بهعنوان ابزار مناسب برای افزایش عملکرد دانه برنج مورد استفاده قرار گیرد.
انتقال مجدد
باکتری های محرک رشد
سرعت پر شدن دانه
میکوریز
2019
02
20
409
421
https://cr.guilan.ac.ir/article_3672_af3f9b20f62555683153904b0b055ed6.pdf
تحقیقات غلات
2252-0163
2252-0163
1397
8
4
مکانیابی و بررسی برهمکنش بین جایگاه های ژنومی کنترل کننده صفات مهم زراعی در برنج (Oryza sativa L.)
حسین
رحیم سروش
فرهاد
نظریان فیروزآبادی
مریم
حسینی چالشتری
احمد
اسماعیلی
علی اکبر
عبادی
به منظور شناسایی QTLهای اصلی و اپیستاتیک و برهمکنش آنها با محیط برای برخی صفات مهم زراعی برنج، تعداد 242 لاین خالص نوترکیب از دو جمعیت نسل F6حاصل از تلاقی IR67017-180-2-1-2 / علیکاظمی (جمعیتIRA) و صالح / علیکاظمی (جمعیتSA) در دو منطقه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نقشه پیوستگی دو جمعیت با استفاده از 87 نشانگر ریزماهواره (SSR)، 1356 سانتیمورگان از ژنوم برنج را با فاصله متوسط 58/15سانتیمورگان بین نشانگرها پوشش داد. در مجموع بیست QTL اصلی و 33 QTL اپیستاتیک با آثار مثبت و منفی شناسایی شدند. تعداد پنج QTLاصلی و پنج QTL اپیستاتیک دارای برهمکنش معنیدار با محیط بودند و هشت QTLاصل یوده QTLاپیستاتیک کنترل کننده صفات زراعی مطلوب شناسایی شدند که هیچگونه برهمکنش معنیداری با محیط نداشتند. اینQTLها شامل: دوQTL اصلی و دو QTL اپیستاتیک برای کاهش ارتفاع بوته، سه QTLاصلی و سه QTL اپیستاتیک برای کاهش تاریخ خوشه دهی، یک QTLاصلی و یک QTL اپیستاتیک برای افزایش طول خوشه و دو QTL اصلی و چهارQTL اپیستاتیک برای افزایش عملکرد دانه بودند که بین 12/11 درصد (qHD6 ) تا 5/24 درصد (qGY1) از تنوع فنوتیپی صفات مربوطه را توجیهکردند. بنابراین، از این QTLهای مطلوب میتوان در برنامه هرمی کردن ژنها برای بهبود صفات مورد مطالعه استفاده کرد. همچنین، شش نشانگر پیوسته (RM421، RM178، RM3441، RM5101، RM7551 و RM5302) با فاصله کمتر از پنج سانتی مورگان با این QTLها شناسایی شدند که میتوان از آنها در برنامههای انتخاب بهکمک نشانگر به منظور به نژادی لاینهای برنج برای صفات مطلوب در نسلهای در حال تفکیک استفاده کرد.
اپیستازی
عملکرد دانه
لاین های خویش آمیخته نوترکیب
نقشه پیوستگی
2019
02
20
423
441
https://cr.guilan.ac.ir/article_3673_5615a530e2f6d7989c7ee504cff4c679.pdf
تحقیقات غلات
2252-0163
2252-0163
1397
8
4
بررسی ژنتیکی عملکرد گندم و صفات وابسته به آن بااستفاده از تجزیه دایآلل تحت شرایط تنش خشکی
محمد
ضابط
امیر
ابراهیم زاده
زهره
علیزاده
علیرضا
صمدزاده
افزایش عملکرد دانه مهمترین هدف بهنژادگران در گندم است. از آنجا که عملکرد دانه دارای توارث پلیژنتیک است، مطالعه آن مشکل است. بر این اساس، بهنژادگران غالباً از اجزای عملکرد برای بهبود آن استفاده میکنند. جهت بررسی ژنتیکی عملکرد و صفات وابسته به آن در گندم،آزمایشی در قالب طرح دیآلل 7×7 یکطرفه تحت شرایط تنش خشکی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بیرجند طی سال زراعی 95-1394اجرا شد. ژنوتیپها شامل هفت والد (الوند، آنفارم9، چمران2، بککراسروشن، قدس، افق و رقم محلی سرخدانه) و 21 دورگ حاصل از آنها طی سال زراعی 96- 95 کشت شدند. تجزیه واریانس نشان داد که در کلیه صفات بین ژنوتیپها تفاوت معنیدار وجود داشت.تجزیه دایآلل با روش گریفینگ نشان داد که اثرات GCA و SCAبرای کلیه صفات به استثنای شاخص برداشت معنیدار بود. تجزیه دایآلل به روش هیمن نیز نشان داد که جزء a (واریانس افزایشی)، جزء b (واریانس غالبیت)، جزء b2(فراوانی نابرابر آللهای غالب و مغلوب) و جزء b3 (ترکیبپذیری خصوصی) در بیشتر صفات معنیدار بود. جزء b1(هتروزیس) نیز در همه صفات بهجزء شاخص برداشت، طول پدانکل، عملکرد زیستی، وزن ساقه و وزن سنبله معنیدار شد و بنابراین هتروزیس برای این صفات وجود داشت. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که رقم محلی سرخدانه و الوند بهعنوان بهترین و رقمهای افق، قدس و آنفارم9 ضعیفترین والدین از نظر ترکیبپذیری عمومی بودند.دورگهای قدس×سرخدانه و آنفارم9×الوند نیز دورگهای مناسب و دورگهای افق×سرخدانه و چمران2×سرخدانه دورگهای ضعیفی در شرایط آب و هوایی بیرجند بودند.
آثار افزایشی و غالبیت
ترکیبپذیری
روش های گریفینگ و هیمن
وراثتپذیری
2019
02
20
443
454
https://cr.guilan.ac.ir/article_3674_a4354aa1e71c975bd2c1ff7772aa3f94.pdf
تحقیقات غلات
2252-0163
2252-0163
1397
8
4
بررسی شاخصهای تحمل به تنش خشکی در ارقام گندم نان با روش بوت استرپ
خدیجه
دولتی پشم
امیدعلی
اکبرپور
حمید رضا
عیسوند
شاخصهای تحمل به تنش، از جمله پرکاربردترین روشهای انتخاب ژنوتیپهای متحمل به تنش در بین محققین می باشند. در این تحقیق، یازده رقم گندم نان در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفیبا سه تکرار تحت دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان- خرمآباد، که دارای اقلیم گرم و خشک است، در سال زراعی 96-1395 مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس از شاخصهای مختلف تحمل به تنش برای بررسی تحمل رقمهای مورد مطالعه استفاده شد. همچنین، برای تشخیص بهترین شاخص از ضریب تبیین (مربع ضریب همبستگی، R2) بین شاخصها با عملکرد دانه تحت دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی استفاده و با روش بوتاسترپ، حدود اطمینان ضریب تبیین شاخصهای مرتبط با عملکرد تحت شرایط بدون تنش و تنش خشکی برآورد شد. نتایج نشان داد که شاخصهای تحمل به تنش تغییریافته تحت شرایط بدون تنش(K1STI)، میانگین هندسی بهرهوری(GMP) و متوسط بهرهوری (MP) شاخصهای اختصاصی شرایط بدون تنش و شاخصهای تحمل به تنش تغییر یافته تحت شرایط تنش (K2STI) و حساسیت به خشکی(DI) شاخصهای اختصاصی برای شرایط تنش خشکی بودند. شاخص میانگین هارمونیک (HM) نیز همبستگی نسبتاً پایداری با عملکرد دانه تحت هر دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی داشت. در نهایت، بر اساس تمامی شاخصهای اختصاصی و عمومی، رقم آفتاب برترین رقم در هر دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی بود و رقم پوگاری نیز بهعنوان متحملترین رقم برای شرایط تنش خشکی شناخته شد.
ارقام متحمل
شاخص میانگین هارمونیک
ضریب تبیین
عملکرد دانه
2019
02
20
455
469
https://cr.guilan.ac.ir/article_3675_6c043d51b8da34dd4f51663fce7914ad.pdf
تحقیقات غلات
2252-0163
2252-0163
1397
8
4
برآورد هتروزیس تحمل به سرما در مرحله گیاهچه ای ذرت با استفاده از برخی صفات فیزیولوژیک
زهرا
عرفانی مقدم
رضا
فتوت
احسان
محسنی فرد
ویکتور
رودریگز
حساسیت ذرت به تنش سرما طی مراحل اولیه رشد اتوتروفیک، محدودیت مهمی جهت کاشت آن در مناطق سرد به شمار میرود. بهمنظور شناسایی اساس فیزیولوژیک هتروزیس تحمل به سرما در گیاهچه ذرت، تغییرات برخی از صفات فیزیولوژیک در لاینها و هیبریدهای متحمل و حساس به سرما در مرحله گیاهچهای در دانشگاه زنجان در سال 1396 مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر تیمار سرما بر صفات فلورسانس کلروفیل، محتوای رطوبت نسبی، نشت الکترولیت، محتوای کلروفیل a، محتوای کلروفیل b، کاروتنوئیدها، حجم ریشه، سطح ریشه و وزن خشک ریشه معنیدار بود. هتروزیس نسبت به والد برتر در محتوای کلروفیل b، سطح ریشه، حجم ریشه و نشت الکترولیت در بیشتر هیبریدها مشاهده شد. کارایی هیبرید MO17×EP80 از نظر صفات فیزیولوژیک تحت شرایط تنش نسبت به بقیه هیبریدها بهتر بود. هیبریدهای EP42×MO17 و A661×MO17 نیز رشد و گستردگی ریشه بهتری تحت شرایط تنش سرما داشتند. همبستگی معنیدار بین مقادیر هتروزیس فقط در برخی صفات که دارای اساس ژنتیکی، فیزیولوژیک و یا نموی مشترک بودند، مانند وزن خشک ریشه و محتوی آب نسبی و یا محتوای کلروفیل b و نشت الکترولیت مشاهده شد، اما همبستگی بین مقادیر هتروزیس در سایر صفات بهطور کلی ضعیف بود که نشان میدهد اساس ژنتیکی هتروزیس وابسته به صفت است و احتمالاً توسط یک مکانیسم واحد کنترل نمیشود. وجود اختلافات معنیدار بین ژنوتیپها در همه صفات، امکان جدیدی برای بهبود تحمل به تنش سرما در یک گیاه گرمسیری با استفاده از اصلاح نباتات فراهم میکند.
راندمان کوانتومی فتوسیستم II (Fv/Fm)
ریشه
محتوای کلروفیل
نشت الکترولیت
2019
02
20
471
482
https://cr.guilan.ac.ir/article_3676_9974e82f7a970bc3eaf81359af7182cb.pdf
تحقیقات غلات
2252-0163
2252-0163
1397
8
4
ارزیابی ژنوتیپ های آژیلوپس تائوشی (Aegilops tauschii) با استفاده از شاخصهای تحمل به خشکی
مهران
فلک ناز
علی
اعلمی
علی اشرف
مهرابی
عاطفه
صبوری
دانیال
کهریزی
خشکسالی و آثار ناشی از آن مهم ترین و رایج ترین تنش محیطی است که تولیدات کشاورزی را در جهان با محدودیت روبهرو ساخته است. یکی از راه بردهای مفید اصلاح گیاهان زراعی برای مقاومت به خشکی، حفظ و بهرهگیری از تنوع موجود ژرمپلاسم آنها میباشد. بهمنظور شناسایی منابع مقاومت به خشکی، 125ژنوتیپ گندم نیای آژیلوپس تائوشی در قالب طرح آگمنت با سه تکرار و تحت دو شرایط بدون تنش (آبیاری تکمیلی در سه مرحله ساقهدهی، گلدهی و پرشدن دانه) و تنش خشکی (بدون آبیاری تکمیلی) کشت و بر اساس شاخصهای تحمل به خشکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مطالعه همبستگی عملکرد با شاخصهای تحمل نشان داد که شاخصهای میانگین حسابی (MP)، میانگین هندسی (GMP)، تحمل به تنش (STI) و تحمل (TOL) برای شناسایی ژنوتیپهای با عملکرد بالا در هر دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی مناسب بودند. بر اساس این شاخصها،بهترتیب ژنوتیپهای شماره 55، 50، 58 و 65 متحملترین ژنوتیپها و ژنوتیپهای شماره 45، 34، 3 و 9 حساسترین ژنوتیپها تعیین شدند. گروهبندی ژنوتیپها بر مبنای شاخصهای تحمل با استفاده از تجزیه خوشهای بهروش متوسط فاصله بین گروهها (UPGMA)، ژنوتیپها را در هفت گروه مختلف دستهبندیکرد. ژنوتیپهای شماره50،55، 58 و 65 کهدارایبیشترین مقادیر برایاین شاخصها بودند، در دو گروه سه و پنجقرار گرفتند. نتایج تحلیلهای آماری مختلف در این تحقیق نشان داد که دو ژنوتیپ شماره 50 و 55 بهعنوان متحملترین ژنوتیپها بودند و میتوانند بهعنوان منابع ژنتیکی مناسب در برنامههای بهنژادی گندم برای تحمل به خشکی مورد توجه قرار گیرند.
تجزیه خوشه ای
تنش خشکی
ژرم پلاسم
عملکرد دانه
2019
02
20
483
494
https://cr.guilan.ac.ir/article_3677_3be93f43553616261e555de409272061.pdf
تحقیقات غلات
2252-0163
2252-0163
1397
8
4
آشنایی با ناقل های سیسژنیک و اینتراژنیک و کاربرد آن ها در بهنژادی غلات (مقاله مروری)
محمد مهدی
سوهانی
امروزه پیشرفتهای زیادی در به نژادی گیاهان زراعی با استفاده از ابزار مهندسی ژنتیک به دست آمده بهطوریکه سطح زیرکشت گیاهان تغییریافته ژنتیکی (Genetically modified=GM) در 20 سال گذشته در نقاط مختلف دنیا افزایش قابل توجهای یافته است.با وجود مزایای زراعی و اقتصادی و تاثیرات مفید غیرقابل انکار آنها بر محیط و سلامتی انسان، شک و تردید جامعه و مصرف کنندگان نسبت به گیاهان GMسبب شده است تا اجرا، بهرهبرداری و تجاری سازی آنها و به عبارتی کاربرد تکنیکهایمولکولی در بسیاری از گیاهان زراعی متوقف شود.این امر عمدتاً بهسبب ورود ژنهای نشانگر انتخابی با منشا باکتریایی به ژنوم گیاه میزبان و نیز مرتبط با آثار سوء احتمالی انتقال عناصر ژنتیکی بین گیاهانی است که در طبیعت معمولاً غیرقابل تلاقی هستند. اولین مرحله در اجرای این هدف، طراحی یک ناقلDNA ویژه برای هر گیاه زراعی است به گونهای که منطقه T-DNA آن فقط از عناصر ژنتیکی همان گیاه و یا خویشاوندان نزدیک ژنتیکی آن بهدست آمده باشد که در این صورت میتواند پذیرش مصرفکنندگان را بههمراه داشته باشد. از مهمترین عناصر، پروموتر، ترمیناتور، مرزهای تکراری چپ و راست T-DNA و غیره است که باید با انواع گیاهی جایگزین شود. در اغلب موارد استفاده از ژنهاینشانگر که منشا باکتریایی دارند باید اجتناب شود یاپس از تولید و ایزوله کردن گیاه تراریخت، از گیاه هدف به روشهای مختلف حذف شوند. در این مقاله،مفهوم رهیافتهای سیسژنیک یا اینتراژنیکبرای بهنژادی گیاهان و نکات علمی و فنی برای طراحی وکتورهای گیاهی به طور خلاصه بررسی و ارایه شده است.
انتقال ژن
بدنه ناقل
حذف نشانگر انتخابی
گیاهان تغییریافته ژنتیکی
2019
02
20
495
515
https://cr.guilan.ac.ir/article_3678_4b753d59f25d95572c897f91f1a0591f.pdf